هم آشیانه شدن ماهم آشیانه شدن ما، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره
آرسام جون مامان باباآرسام جون مامان بابا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

آرسام کوچولو ... پسریِ مامان ... عسلی ِ بابا

خرید سیسمونی پرنس کاخ کوچیک مامان و بابا

سلام کوشولو موشولوی مامان حالت خوبه؟ حسابی وروجک شدی ها واسه خودت!  عزیزم روز به روز دارم بیشتر عاشقت میشم خدا نگهدارت باشه تا تو سالم و به موقع بیایی بغل مامانی و بابائی ان شاءا... عزیزم کم کم دیگه به لطف شما دارم سنگین میشم و تصمیم گرفتم کارهای مقدمات ورود شما پرنس جوان رو به قصر کوچولوی من و باباب انجام بدم و دیگه ماههای آخر رو بیشتر استراحت کنم. این بود که من و بابا جون توی تعطیلات 14 و 15 خرداد خونه تکونی کردیم آخه من اسفند ماه نمی تونستم این کار رو بکنم چون شما عروسک مامانی خیلی کوشولو بودی ............ خلاصه خونه تکونی تموم شد (البته بیشتر کارها به دوش بابایی بود ! بیچاره خیلی خسته شد) و اما 5شنبه 23/خرداد/92 در یک حرکت ان...
28 خرداد 1392

روز پدر مبارک

سلام بابایی من موش کوچولوی شما هستم. از تو دل مامانی دارم باهات صحبت میکنم امروز اومدم بگم :بابای مهربون و فداکار و شجاع من.....روزت مبارک  دوست دارم که وقتی به دنیا اومدم و بزرگ شدم مثل تو بشم... آخه مامان همیشه میگه باید مثل باباجونت آقا و مهربون باشی، خوب منم به حرف مامانم گوش میکنم دیگه..... بابا امیرجونم! دعا کن سال دیگه روز پدر رو توی بغل گرمت بهت تبریک بگم. امسال چون نمیتونستم برم خرید به مامان جون سپردم برات کادو بخره. مامان هم از طرف من یه کمربند خوشکل برات خرید و نامه ای که بهش گفتم رو برات نوشت و اولین سال پدر بودنت رو بهت تبریک گفت، خداکنه که خوشت اومده باشه....  دوستت دارم بابا جونم .... _______________...
6 خرداد 1392
1